آسمان آبی

آسمان آبی

سلام
بر توئی که پا به خلوت ما گذاشته ای ؛
خوش آمدی !
اینجا آسمانِ آبی است .
اینجا آسمان همیشه آبی است ،
نه گرد و غباری و نه دود و خاکستری و نه حتی تکهِ ابریُّ و ...
اینجا آسمانش همیشه آبی است ؛
آبیِ آبیِ آبی ،
برای توئی که دوست داری آسمان را همیشه آبی ببینی .
بیا و نظاره کن آنچه را که تو دوست می داری.
بیا و ببین به شرط آنکه اگر خوشت آمد به دوستانت هم خبر دهی که بیایند و ببینند ؛
در ضمن آیا هیچ می دانستی که برای ما مهم است ؟؟؟!!!
اگر برای خودت هم مهم است نظرت را راجع به آنچه که دیده ای برایمان بنویس .
باز هم بیا و یک سری به ما بزن از دیدن دوباره ات خوشحال می شویم بیا قدمت بروی چشم .
یاعلی

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

  • ۲۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۲:۰۶ .
  • ۰۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۰:۴۶ سلام

ورود به دوره‌ ظهور، پایان تبعیت از ولایت فقیه نیست

يكشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۱، ۰۲:۵۸ ب.ظ
متأسفانه بعضی ادعا می کنند که مسأله‏ی ولایت فقیه متعلق به دوره‌ی غیبت است و ورود به دوره‏ی ظهور، پایان تبعیت از ولایت فقیه است. در حالی که به هیچ عنوان این گونه نیست. ولایت فقیه جانشینی امام معصوم(ع) است به نصب عام. این نصب می‏تواند در زمان امام معصوم(ع) صورت گرفته باشد یا بعد از امام باشد.

 

 

 

 

 

اشاره: آگاهی غبارهای غلیظ آن قدر یک مفهوم اصیل و ناب را در چنبره‌ی خود قرار می‏دهد که ممکن است آن غبارها در چشم کسانی جلا و صیقل آن مفهوم اصیل را چنان بپوشاند که ماهیّت آن حجاب با ماهیّت مفهوم اصلی، اشتباه شود. موضوع مهدویّت و ظهور امام زمان(عجل‌الله‌تعالی) نیز از این دست مقوله‌ها است، بنابراین نباید تزریق آگاهی به لایه‏های مختلف مردم صرفاً معطوف به زمان شبهه پراکنی باشد، یعنی همان شیوه‌ای که متأسفانه بسیاری از فعالان این حوزه در پیش می‏گیرند و حیطه‌ی فعالیتی خود را صرفاً در دایره‌ی شبهه زدایی تعریف می‏کنند.

گفت‏و‏گوی ما با دکتر «سیدمجتبی عزیزی»، دانش‏آموخته‌ی معارف اسلامی، علوم سیاسی و عضو هیأت علمی دانشکده‌ی الهیات، معارف اسلامی و ارشاد دانشگاه امام صادق(علیه‌السلام) می‏کوشد زوایایی از بحث تحریف در مهدویّت را آشکار سازد.

· امروز بحث مهدویّت، انتظار و ظهور به واسطه‌ی برخی از انحراف‏ها در جامعه و رسانه‏های کشور بازتاب گسترده‌ای پیدا کرده است. اگرچه شاید یکی از کارکردهای مثبت این قضیه پیراسته شدن ذهنیّت‏ها و تغلیظ آگاهی‏های عامه در این‏باره باشد اما به هر حال آن فقر آگاهی را که حتی نخبگان ما هم در این باره به آن مبتلا هستند، گوش زد می‏کند. در ابتدا اگر مطلبی برای آغاز گفت‌وگو دارید، بفرمایید؟

- مهدویّت موضوعی قطعی و یقینی است و نه تنها جایگاه جدّی نزد شیعیان و اهل سنت دارد بلکه در ادیان الهی حتی آن دسته‏ای که با تحریف‏های گسترده‏ای در آن روبه‌رو هستیم، ریشه‏های مهدویّت هنوز پابرجا است اما نکته‏ای که می‏خواهم بر روی آن تأکید کنم این مطلب است که اگر ما امروز درباره‌ی تلقی و تعبیر نادرست و انحرافی از مهدویّت سخنی می‏گوییم این به آن معنا نیست که بتوان در اصل مهدویّت خدشه‏ای وارد ساخت.

زمانی که سیر تاریخی مهدویّت را دنبال می‏کنید متوجه خواهید شد امت پیامبر به جد معتقد بودند مهدی(عجل‌الله‌تعالی) ظهور خواهد کرد. اتفاقاً همین اعتقاد قطعی و یقینی باعث شده است عده‏ای در طول تاریخ تلاش کنند از ماهیّت و جوهره‌ی اصیل مهدویّت سوءِ استفاده کنند. ماجرا نیز صرفاً به دوره‌ی پس از غیبت امام زمان(عجل‌الله‌تعالی) برنمی‏گردد، ما پیش از ولایت حضرت مهدی(عجل‌الله‌تعالی) با جریان‏هایی روبه‌رو هستیم که با ادعای مهدویّت، قیام می‏کنند که از آن جمله می‏توان به قیام «حسنی‏ها» در دوره‌ی امام جعفر صادق(علیه‌السلام)، قیام «محمد نفس زکیه» و پدرش «عبداله محض» اشاره کرد که مدعی بودند مهدی هستند.

البته مشخص بود که امام معصوم(علیه‌السلام) از پیوستن شیعیان به قیام این‌ها جلوگیری می‏کند اما به خاطر ظرفیت‏هایی که در مهدویّت وجود داشت و اعتقادی که امت پیامبر از شیعه و سنی به این بحث داشتند این امکان فراهم شده است که در طول تاریخ جریان‏هایی انحرافی از میان شیعیان و اهل سنت به پا خیزند.

بنده می‏توانم از قیام فردی به نام «مهدی» که از اهل تسنن بود نام ببرم که صد و چند سال پیش در «سودان» اتفاق افتاد. این فرد ادعا داشت مهدی است، اتفاقاً توانست خارطوم و چند شهر مهم سودان را تصرف کند و چند صباحی استعمار انگلیس را هم کنار بزند اما بعدها شکست خورد. به هر حال حول و حوش و اطراف مهدویّت و ظهور کسانی بوده‏اند که با انگیزه‏های شخصی خواسته‏اند از باور مردم نسبت به این حقیقت سوءِ استفاده کنند.

تاریخ پیش روی ما است. به عنوان مثال خاندان «بنی‏حسن»- فرزندان امام حسن(علیه‌السلام) که بعدها از اهل بیت(علیه‌السلام) فاصله گرفتند- می‏خواستند قیام کنند، دیدند چه محرکی بهتر از مهدویّت می‏تواند آن‌ها را یاری کند، از این رو شروع کردند به جعل حدیث و به احادیث ساختگی، پر و بال دادند.

 

· امروز گاهی از  سوی برخی جریان‏ها این گونه القاء می‏شود که جامعه و کشور به شکل مستقیم از سوی امام زمان(عج) اداره می‏شود، جدای از ایرادات فراوانی که به این نظر می‏توان وارد دانست از جمله معضلاتی که در این صورت به پای حضرت نوشته می‏شود، آیا این سخنان با هدف نادیده گرفتن ولی فقیه صورت نمی‏گیرد؟

· این تلقی حاصل یک فهم غلط از ولایت فقیه و مصداق انحرافی آشکار در مسأله‌ی مهدویّت است.

متأسفانه بعضی ادعا می‏کنند که  مسأله‏ی ولایت فقیه  متعلق به دوره‌ی غیبت است، در حالی که به هیچ عنوان این گونه نیست. ولایت فقیه جانشینی امام معصوم(علیه‌السلام) است به نصب عام. این نصب می‏تواند در زمان امام معصوم(علیه‌السلام) صورت گرفته باشد یا بعد از امام باشد. اصلاً یکی از مهم‌ترین ادله‌ی ولایت فقیه، مقوله‌ی «معمربن‏حنظله» است. این راوی حدیث، خدمت امام صادق(علیه‌السلام) می‏رسند و عرض می‌نمایند: «آقا! دو نفر از شیعیان سر مسأله‏ای که به حکومت مربوط است و به قضاوت – کاری که به سلطان مربوط است یا به قاضی- اختلاف دارند. اجازه هست این دو به حاکمانی که از جانب شما نیستند مراجعه کنند؟» امام فرمودند: «خیر! راوی می‏پرسد پس چه کنند؟» امام برای آن دو ولی فقیه تعیین می‏کند و می‏فرماید: «من این فرد را حاکم قرار داده‏ام.» ملاحظه می‏کنید که امام صادق(علیه‌السلام) در عصر خود به نصب عام، ولی فقیه تعیین می‏کند، این طور نیست که ولایت فقیه صرفاً در دوره‌ی غیبت، واجد معنا باشد.

· اصلاً گریزی هم جز این نبوده است؛ به هر حال آن زمان سرزمین اسلام سرزمین بزرگی بوده و طبیعی است که امام معصوم(علیه‌السلام) افرادی را برای ارایه‌ی امور عقیدتی و حکومتی، می‏گمارده است؟

- دقیقاً! امام معصوم(علیه‌السلام) همه جا شخصاً نمی‏تواند حکومت کند. فرض کنید دوره‌ی حکومت امام علی(علیه‌السلام)، حضرت در کوفه مستقر بودند و افرادی را از طرف خود به جاهای مختلف می‏فرستادند، برخی از این افراد ولایت داشتند و برخی صرفاً کارگزار بودند. برخی از این مأموران حاکم کل نبودند، مأموریتی را انجام می‏دادند و برمی‏گشتند اما برخی مثل «مالک‏اشتر» ولی بودند. از جانب امام(علیه‌السلام) به این قبیل افراد امور مربوط به قضاوت، لشکری و کشوری تفویض شده بود.

یکی از ادله‏های ولایت فقیه، خطبه‌ی 31 نهج‏البلاغه است که امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در آن خطبه می‏فرمایند: «کسی را که می‏خواهیم حاکم کنیم، شش شرط دارد، بعد در ادامه شروط را می‏شمارند که عالم باشد، ترسو نباشد، ظالم نباشد، رشوه‏گیر نباشد و قس‏علی‏هذا پس اگر امروز کسی ادعا کند که ما وارد دوره‌ی ظهور امام معصوم(علیه‌السلام) شده‏ایم، باید گفت به فرض که این رخداد اتفاق افتاده باشد اما نمی‏توان از این عبارت که «ما وارد دوره‌ی ظهور شده‏ایم» نتیجه گرفت که «تبعیت از ولایت فقیه دیگر واجب نیست.»

· اصلاً ادعای رابطه با امام زمان(عجل‌الله‌تعالی) تا چه حد پذیرفتنی است؟ به هر حال این افراد باید با شواهدی به این امر برسند که ما وارد دوره‌ی ظهور شده‏ایم.

- در دوره‌ی غیبت امکان رابطه با امام عصر(عجل‌الله‌تعالی) وجود دارد. برخی از این امکان به عنوان ظهور جزیی یاد می‏کنند، ظهور جزیی یعنی این که امام معصوم(علیه‌السلام) در پرده‌ی غیبت قرار دارند اما ممکن است یک وقت فردی، عالمی خدمت امام برسد. علمای شیعه و بزرگانی هم در این‏باره تألیفاتی داشته‏اند اما نکته این‌جاست که این رابطه یا دیدار نباید وسیله‏ای برای دکان و بازار درست کردن باشد، به هیچ وجه بزرگانی که در دوره‌ی خودشان ارتباطی با امام داشته‏اند آن را فاش نکرده و اظهار می‌داشتند که از طریق یک واسطه این مطالب را شنیده‏اند، این بزرگان می‏دانستند که اگر این رابطه‏ها علنی شود ماجرای تکالیف و احکام به هم می‏خورد.

· طبیعی است بهترین فرصت برای کذاب‏ها فراهم می‏شود.

 

- دقیقا همین است. اصلاً وقتی می‏گوییم تکالیف و احکام به هم می‏خورد به همین معنا است، یعنی وقتی به کسی که ادعا می‏کند با امام زمان(عجل‌الله‌تعالی) ارتباط دارد می‏گویید چرا فلان مسأله و موضوع را رعایت نمی‏کنید، چرا به مال مردم دست درازی می‏کنید، چرا فلان واجب شرعی را زیر پا می‌گذارید، می‏گوید من با امام مرتبط هستم. به خاطر همین است که باب این ادعاها را بسته‏اند، به تعبیر آن بیت معروف «هر که را اسرار حق آموختند/ مهر کردند و دهانش دوختند»

ادعای رابطه با امام زمان(عجل‌الله‌تعالی) انحرافی خطرناک است، مگر نه این است که بابیت و بهاییت از همین جا آغاز شد، یک سری افراد آمدند و گفتند ما باب و راه رابطه با امام زمان(عجل‌الله‌تعالی) هستیم.

· همان‏طور که شما اشاره کردید ظرفیت‏های انگیزشی و محرکی که در مهدویّت وجود دارد باعث شده است فرصت طلب‏ها و منحرفان همواره به چشم طمع و طعمه به این موضوع نگاه کنند. از این زاویه آیا پشتیبانی‏های پشت پرده‌ی انگلستان از بابی‌گری و جریان‏های تحریف مهدویّت قابل ردیابی است؟

- در علوم سیاسی به این توطئه‏ها، توطئه‏های خوب می‏گوییم، یعنی توطئه‏ای که نتوانی ثابت کنی اما به هر حال این مسأله وجود دارد که قدرتمندان در طول تاریخ تلاش کرده‏اند از اعتقادات مردم در جهت غارت منابع معنوی، ثروت و سرمایه‌ی مادی آن‌ها سو استفاده کنند، بنابراین احتمال این توطئه‏ها به هیچ وجه بعید نیست. شما وقتی به سرچشمه‏های بابی‏گری و بهایی‏گری نزدیک می‏شوید، مشاهده می‌کنید اول نیامدند بگویند ما مذهب و دین جدیدی آورده‏ایم. گفتند رهبر ما با امام زمان(عجل‌الله‌تعالی) رابطه دارد و امام معصوم(علیه‌السلام) دستور داده که برخی از احکام از جمله حکم «حجاب»، برداشته شود.

آن‌ها در واقع با طراحی مسایلی خاص می‏خواستند افرادی که ضعیف‏النفس هستند را دور خودشان جمع کنند، هم‌چنان که این اتفاق افتاد و یک سری افراد را در دشت قزوین جمع کردند و بعد هم نماینده‌ی باب آمد و گفت در آستانه‌ی ظهور امام زمان(عجل‌الله‌تعالی) حکم حجاب، برداشته شده است.(*)

 

۹۱/۰۱/۲۷ موافقین ۰ مخالفین ۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی