آسمان آبی

آسمان آبی

سلام
بر توئی که پا به خلوت ما گذاشته ای ؛
خوش آمدی !
اینجا آسمانِ آبی است .
اینجا آسمان همیشه آبی است ،
نه گرد و غباری و نه دود و خاکستری و نه حتی تکهِ ابریُّ و ...
اینجا آسمانش همیشه آبی است ؛
آبیِ آبیِ آبی ،
برای توئی که دوست داری آسمان را همیشه آبی ببینی .
بیا و نظاره کن آنچه را که تو دوست می داری.
بیا و ببین به شرط آنکه اگر خوشت آمد به دوستانت هم خبر دهی که بیایند و ببینند ؛
در ضمن آیا هیچ می دانستی که برای ما مهم است ؟؟؟!!!
اگر برای خودت هم مهم است نظرت را راجع به آنچه که دیده ای برایمان بنویس .
باز هم بیا و یک سری به ما بزن از دیدن دوباره ات خوشحال می شویم بیا قدمت بروی چشم .
یاعلی

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

  • ۲۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۲:۰۶ .
  • ۰۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۰:۴۶ سلام

۴۱ مطلب با موضوع «عکس» ثبت شده است

۲۳ بهمن ۹۱ ، ۰۹:۰۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

۱۷ بهمن ۹۱ ، ۰۹:۰۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

۰۱ بهمن ۹۱ ، ۰۹:۰۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر
۰۹ دی ۹۱ ، ۰۸:۴۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۴ نظر

۳۰ آذر ۹۱ ، ۰۹:۴۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر

تا چند روز دیگر دنیا به آخر خواهد رسید؟ اگر این روز‌ها به شبکه‌های اجتماعی و سایت‌های اینترنتی سر بزنید و حتی رسانه‌های داخلی را دنبال کنید، متوجه یک تاریخ عجیب و غریب به عنوان روز پایان جهان خواهید شد.

۳۰ آذر ۹۱ ، ۰۹:۴۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
 با وجود اینکه فقط یک روز تا 21 دسامبر مانده است، هنوز عده بسیاری تصور می‌کنند فردا جهان به پایان می‌رسد، برای همین در اقصی‌نقاط جهان، از روسیه و فرانسه گرفته تا چین و مکزیک، دست به اقدامات و اختراعات عجیبی زده‌اند.

هم‌زمان با نزدیک شدن به روزهای پایانی سال 2012 بازار داغ شایعات درباره پایان دنیا داغ‌تر شده است، عده‌ای با استناد به تقویم قوم «مایا» در آمریکای مرکزی، روز 21 دسامبر 2012 (اول دی ماه 1391) را آخرین روز دنیا می‌دانند. در گوشه و کنار جهان برخی خرافه‌پرستان سراسیمه منتظر پایان دنیا هستند، عده‌ای به پناهنگا‌ه‌های  امن نظیر پناهگاه استالین پناه بردند، تعدادی نیز از این آشفته‌بازار سوء استفاده کرده و با ساخت جان‌پناه و فروش یا اجازه آن، سود سرشاری را نصیب خود کرده‌اند.

در این بازار داغ شایعات، حق با چه کسی است؟ در ادامه گزارش، سعی شده به این سؤال پاسخ داده شود.

در ابتدا به طرح این موضوع می‌پردازیم که مایاها چه اقوامی بودند، چرا تقویم آن‌ها کانون توجه برخی افراد شده است، آیا ادعاهای آن‌ها جنبه علمی دارد و آیا می‌توان زمان قیامت را تعیین کرد!

* قرآن کریم به شایعات روز آخر  دنیا چگونه پاسخ می‌دهد

قرآن کریم این مصحف آسمانی با خط بطلان بر همه شایعه‌های بشری درباره زمان وقوع قیامت و آخریم روز دنیا، چنین می‌فرماید: «یَسْأَلُکَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ اللَّهِ وَمَا یُدْرِیکَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَکُونُ قَرِیبا» (احزاب، آیه 63)، مردم از تو درباره رستاخیز می‌پرسند، بگو «علم آن فقط نزد خداست» و چه می‌دانی؟ شاید رستاخیز نزدیک باشد.

۳۰ آذر ۹۱ ، ۰۶:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

۰۲ آذر ۹۱ ، ۰۹:۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ســـلام مــن بــه مـحـرم، مـحـرم گــــل زهــرا
بـه لطـمه‌هـای ملائـک بـه مــاتـم گــل زهـرا
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه تشنـگی عـجـیـبـش
بـه بـوی سیـب زمـینِ غـم و حـسین غریـبش
سلام من بـه محـرم بـه غصـه و غــم مـهـدی
به چشم کاسه ی خون و به شال ماتم مـهـدی
سـلام من بــه مـحـرم بـه کـربـلا و جـلالــش
به لحظه های پـرازحزن غرق درد و ملامش
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه حـال خستـه زیـنـب
بـه بــی نـهــایــت داغ دل شـکــستــه زیـنـب
سلام من به محرم به دست ومشک ابوالفضل
بـه نـا امیـدی سقـا بـه سـوز اشـک ابوالفضل
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه قــد و قـامـت اکـبـر
بـه کـام خـشک اذان گـوی زیـر نـیزه و خنجر
سلام من به محرم به دسـت و بـازوی قـاسم
به شوق شهد شهادت حنـای گـیـسـوی قـاسم
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه گـاهـواره‌ی اصـغـر
به اشک خجلت شاه و گـلـوی پـاره‌ی اصـغـر
سـلام مـن بـه مـحـرم به اضـطـراب سـکـیـنـه
بـه آن مـلـیـکـه، کـه رویش ندیده چشم مدینه
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه عـاشـقـی زهـیـرش
بـه بـازگـشـتـن حُر و عروج خـتـم به خیرش
سلام من بـه محرم بـه مسـلـم و به حـبـیـبش
به رو سپیدی جوُن و به بوی عطر عجیـبـش
سلام من بـه محرم بـه زنگ مـحـمـل زیـنـب
بــه پـاره، پـاره تــن بــی سـر مـقـابـل زیـنـب
سلام من به محـرم به شـور و حـال عیـانـش
سلام من به حسـیـن و به اشک سینه زنـانش

السلام علیک یا سیدالشهدا
۲۵ آبان ۹۱ ، ۲۰:۰۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

« دل نوشته ... »

   گریه آسمان، پاکی زمین، سکوت کوه، زردی درخت، همه، نشان از غوغای درونم است.

دیروز، با ما بودند، در کنارمان خندیدند، نجوا کردند، گریه کردند، همه با هم،
این مهر بی مهر را آغاز کردیم،
ساعت ها، روزها، هفته ها را سپری کردیم، اما اینک،
من مانده ام، تو مانده ای و یاد و خاطراتشان، خودشان رفته اند!  
خوب می دانم به تو چه گذشته، باور نمی کنی؛ همکارانت، معلمانت، دوستانت،
همکلاسی هایت، خواهرانت،
نیستند، دیگر نیستند ! به این سو و آن سو می نگرم، کجایند؟!
هانیه، آمنه، آسیه، فاطمه، پریسا، شبنم، زهرا، مریم و ... کجایند؟

گل های پرپر شده ما کجایند؟ وجودم در کنار مدیرم، و معاونم آرام می گیرد.  

چگونه مدرسه ای را بدون عزیزانمان تصور کنم؟

دیگر چه کسی به بچه ها می گوید؛ بچه های پاسداران را دست کم نگیرید؟

چه کسی می گوید؛ با درستان جلب توجه کنید؟ چه کسی، شنبه به شنبه، برایمان داستان بخواند؟

چه کسی، اسامی غایبان را ثبت کند؟ چه کسی، سر صف مقاله بخواند؟

هیـــچ کــس ... !!

    صبح چهارشنبه ( 26 مهرماه 91 ) بود، با چه شور و شوقی، کیف به دست، با خانواده هایشان وداع کردند، خود را در آغوش  مادرانشان انداختند و با تمام وجود، بوی مادرانشان را استشمام،
و
نگاه پدرانشان را بدرقه راهی کردند   که دیگر بازگشتی نداشت. راهی مستقیم به بهشت، به پاکی، به زیبایی ...
چه کسی می داند؟ شاید رفتند تا با شهیدان بیعت کنند، رفتند تا نشان دهند که هنوز هم خدا گل برچین است.
اما، چرا؟ چرا گل های نوشکفته ما؟ دختران عفت، دختران عزت؟!  
چه حالی داشتند، وقتی می دانستند مادر، پدر، برادر و خواهرشان را دیگر نخواهند دید؟،
همه با هم، تشهد خود را
خواندند، همه با هم، آرزوهایشان را در جاده شوم دهدز ـ بروجن دفن کردند.
همه ما شب را به امید دیدن معلمان و دوستانمان گذراندیم. همه، مشتاق شنیدن خاطراتشان بودیم. اما افسوس که خورشید غم و اندوه طلوع کرد. حتی آن هم از دیدن نگاه منتظر خانواده ها شرم داشت،
نگاه هایی که حتی، قادر به تشخیص چهره مظلوم و معصوم جگرگوشه
هایشان نبودند.
کدام مادر فکر می کرد که دخترش را باید از روی لباس خونینش تشخیص دهد؟
از آن پدری بگویم که آخرین
درخواست کمک دختر 15 ساله اش را شنید، اما نتوانست کاری کند.
برادری که موقع تشییع جنازه خواهر دلبندش، زیر تابوت را گرفت، اما حال خود را نمی فهمید،  
یا خواهری که به امید دیدن خواهرش از دانشگاه آمد، اما، تنها، جنازه سرد و بی روح او را یافت، و دختری که تنها، به امید آمدن فرشته زندگی اش؛ مادرش، خود را آماده استقبال کرده بود، اما،
جز خبر فراق، چیز دیگری نشنید.
دختر تنهایی که دیگر، نه مادری دارد و نه پدری ...
پدر و مادر پیر و سالخورده ای که دیگر دخترشان؛ مایه افتخارشان را نخواهند دید.  
بانویی که همیشه
زندگی اش را فدای شغلش و خدمت به دانش آموزانش می کرد
و در نهایت هم در همین راه، جان به جان آفرین
تسلیم نمود . 
روزهای خوشی دبیرستان پاسداران عفت بروجن هم دیگر گذشت و این دبیرستان،
بدون مدیریت خانم الهیان، معاونت خانم هادی پور و دانش آموزان نمونه اش،
دیگر دبیرستان پاسداران عفت قبلی نخواهد بود.
با به زیر خاک رفتن گل های پرپر و دانش آموزان گرانقدرش، روزهای شاد هم به زیر خاک رفت ...

 

روح آن از دست رفتگان، شاد باد ...
۲۹ مهر ۹۱ ، ۰۶:۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر