آسمان آبی

آسمان آبی

سلام
بر توئی که پا به خلوت ما گذاشته ای ؛
خوش آمدی !
اینجا آسمانِ آبی است .
اینجا آسمان همیشه آبی است ،
نه گرد و غباری و نه دود و خاکستری و نه حتی تکهِ ابریُّ و ...
اینجا آسمانش همیشه آبی است ؛
آبیِ آبیِ آبی ،
برای توئی که دوست داری آسمان را همیشه آبی ببینی .
بیا و نظاره کن آنچه را که تو دوست می داری.
بیا و ببین به شرط آنکه اگر خوشت آمد به دوستانت هم خبر دهی که بیایند و ببینند ؛
در ضمن آیا هیچ می دانستی که برای ما مهم است ؟؟؟!!!
اگر برای خودت هم مهم است نظرت را راجع به آنچه که دیده ای برایمان بنویس .
باز هم بیا و یک سری به ما بزن از دیدن دوباره ات خوشحال می شویم بیا قدمت بروی چشم .
یاعلی

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

  • ۲۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۲:۰۶ .
  • ۰۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۰:۴۶ سلام

بازی دو سر باخت! (نگاهی به مستند ...) -بخش دوم

دوشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۰، ۰۷:۵۵ ب.ظ
در مستند « فراماسونری دجال آخرالزمان نیست! » یک اشکال به مقاله ی « فراماسونری دجال آخرالزمان » وارد شده است و در طی آن ذکر شده که مولف مقاله ی نامبرده، برخی از خصوصیات دجال را به افراد عضو لژهای فراماسونری نسبت داده و برخی دیگر از خصوصیات دجال در روایات را به ابزار آلات این فرقه و برخی از خصوصیات دجال را به سازمان فراماسونری نسبت داده است. این بخش سخنان آقای قنبریان ....  

3- پلان سوم: برداشت نادرست از عبارت « فراماسونری »


در مستند « فراماسونری دجال آخرالزمان نیست! » یک اشکال به مقاله ی « فراماسونری دجال آخرالزمان » وارد شده است و در طی آن ذکر شده که مولف مقاله ی نامبرده، برخی از خصوصیات دجال را به افراد عضو لژهای فراماسونری نسبت داده و برخی دیگر از خصوصیات دجال در روایات را به ابزار آلات این فرقه و برخی از خصوصیات دجال را به سازمان فراماسونری نسبت داده است. این بخش سخنان آقای قنبریان در لینک زیر قابل مشاهده است:



اما با ملاحظه ی این سخن می توان دریافت که ایشان برداشت صحیحی از عبارت « فراماسونری » در مقاله ی « فراماسونری دجال آخرالزمان » و اصولاً برداشت صحیحی از « سیستم » و « نظام » نداشته اند. هنگامی که از یک « سیستم »، « نظام » یا « نهاد » سخن می گوییم، آن « سیستم » یا « نظام »، فقط شامل « افراد » یا فقط شامل « ساختمان ها و سازه ها » یا فقط شامل « رسانه های مرتبط با آن نهاد » یا ... نیست و مجموعه ای از « افراد »، « ابزار »، « ساختمان ها و سازه ها »، « رسانه ها »، « زیر ساخت های مالی » و ... یک « سیستم » را می سازند.

برای مثال، « ارتش جمهوری اسلامی ایران » به عنوان یک « سیستم » و « نظام » از مجموعه ی « افراد »، « سازمان های زیر مجموعه »، « ادوات »، « ابزار »، « رسانه » و حتی « تیم های ورزشی!!! » متعلق به خود بهره می گیرد.

هنگامی که یک « فرد » عضو « نهاد » ارتش جمهوری اسلامی ایران موفق به نابودی 10 تانک دشمن می گردد، گفته می شود که « ارتش جمهوری اسلامی ایران » موفق به نابودی 10 تانک دشمن شد! هنگامی که ابزار آلات الکترونیک هوشمند و خودکار ارتش جمهوری اسلامی ایران موفق به شناسایی و نابودی هواپیمای دشمن می گردد، گفته می شود که « ارتش جمهوری اسلامی ایران » موفق به نابودی هواپیمای دشمن گردید! هنگامی که « تیم فوتبال ارتش جمهوری اسلامی ایران » رتبه ی « اول » فوتبال ارتش های جهان را کسب می نماید، باز هم گفته می شود « ارتش جمهوری اسلامی ایران » قهرمان فوتبال ارتش های جهان گردید! هنگامی که توسط نیروهای دشمن، « ساختمان ها »، « انبارها » و « زاغه های مهمات » ارتش جمهوری اسلامی ایران مورد تهاجم و آسیب قرار می گیرد، گفته می شود که « ارتش جمهوری اسلامی ایران » در طی حمله ی دشمن، متحمل خسارات مالی گردید!!!

آیا رسانه ها در این زمینه اشتباه می کنند یا دروغ می گویند؟

خیر عزیزان! اشتباهی در کار نیست! گزاره های خبری فوق به این دلیل است که رسانه ها می دانند که « ارتش جمهوری اسلامی ایران »، تنها « یک فرد » یا « یک ساختمان » یا « یک تانک »، « یک هواپیما »، « یک تیم ورزشی » یا یک ... نیست، بلکه مجموعه ای از افراد، ساختمان ها، ابزار آلات، تیم های ورزشی و ... در کنار یکدیگر قرار می گیرند تا « سیستم »، « نظام » و « نهاد » ارتش  اسلامی ایران را بسازند و هر واقعه ای که به واسطه ی یکی از اجزای نامبرده رخ دهد، منتسب به « ارتش جمهوری اسلامی ایران » می باشد.

در مورد « فراماسونری جهانی » نیز همین گونه است و « فراماسونری جهانی » به عنوان یک « سیستم »، « نظام »، و « تشکیلات » بزرگ و پیشرفته، مجموعه ای بزرگ شامل « افراد »، « رسانه ها »، « ادوات نظامی و فرهنگی »، « رسانه ها »، « آثار هنری »، « تیم های ورزشی » و ... است و هر فعل و انفعالی که از جانب یکی از « افراد »، « سازمان ها »، « رسانه ها »، « ادوات » و ... « تشکیلات بزرگ فراماسونری » سر بزند، منتسب به « سیستم » فراماسونری است و این زیرمجموعه ها و اجزا، همگی بخشی از « سیستم » فراماسونری جهانی هستند، نه چیزی جدا از آن ها.

نشریات متعلق به « فراماسونری » نیز بر این مفهوم تاکید ورزیده و حتی به عنوان مثال مدرسه ای که مدیر آن ماسون باشد را به دلیل اینکه در جهت سیاست های مدیر ماسونش گام برمی دارد، یک جامعه ی ماسونی می داند:

« مدرسه ای که توسط مدیر ماسون اداره می شود، یک موسسه ی ماسونی محسوب می گردد. جامعه ای که توسط یک لیدر ماسون رهبری می شود، جامعه ی ماسونی به حساب می آید. اگر تعداد اعضایمان هم زیاد نشود، از طرف هر کسی که می خواهد باشد، باشد، تحقق اصول و آداب در هر جا و مکان یک موفقیت شمرده می شود. » (نشریه ی ماسون ترک – صفحه ی 3032)

بدین ترتیب کاملاً واضح و مبرهن است که مفهوم و معنی فراماسونری، بسیار وسیعتر از چیزی است که در ذهن برخی از دوستان شکل گرفته است و عدم شناخت وسعت این « تشکیلات » منجر به جهت گیری های ناکافی در مقابل آن خواهد شد.

در واقع « تشکیلات شیطانی فراماسونری » را اگر به یک انسان تشبیه کنیم، فراماسون ها به مثابه مغز آن، ادوات و ابزار جنگی فراماسونری به مثابه دست های آن، موسسات زیرمجموعه، به مثابه پاهای آن و ... می باشد. یقیناً اگر فعل و انفعالی از سوی دست یک انسان، پای وی، مغز وی و ... سر بزند، منتسب به خود فرد خواهد شد، نه صرفاً دست، یا پای او!

نکته ی مهم این که تعابیری همچون « نظام سلطه » یا « استکبار جهانی » که بارها از سوی رهبر فرزانه ی جمهوری اسلامی ایران بیان شده است، صرفاً به روسای جمهور کشورهای غربی و انسان های مستکبر، یا صرفاً به ارتش های مستکبر، یا صرفاً به نهادهای مالی مستکبر و یا ... اشاره نمی کند و مقصود از این تعبیر، تمامی افراد، نهادها، ارتش ها، رسانه ها و ... است که همگام و هماهنگ با یکدیگر، در جهت چپاول و غارت ملت های مستضعف فعالیت می کنند.

البته ما از قبل نیز احتمال بروز چنین سوء تعبیرهایی را داده و در مقالات خود، مقصود خود را از عبارت « فراماسونری » بیان نموده بودیم:

1- در صفحه ی 91 مقاله ی « فراماسونری دجال آخرالزمان » چنین آمده است:

« به نظر بنده ی حقیر، تشکیلات  جهانی  فراماسونری،  دجال  آخرالزمان  است.  زیرا شباهت های بسیاری با توصیفات نمادینی که از دجال در روایات  آمده  است،  دارد. همچنین فتنه ای که این تشکیلات جهانی به  راه  انداخته  است،  به حق  بزرگترین فتنه ی تاریخ است؛ تا آن جا که بزرگترین فتنه گران تاریخ  از جمله  اسراییل،  آمریکا، یهود، بهاییت و... همگی جزیی از این تشکیلات شیطانی هستند.

البته نظر ما در مورد دجال بودن فراماسونری،  با نظر علمای بزرگی همچون  آیت الله مکارم شیرازی و مقام معظم رهبری مغایر نیست؛ زیرا تشکیلات فراماسونری،  دقیقآً منطبق بر « استکبار جهانی » و « نظام سلطه »  است.  در واقع  در  این  مقاله، تلاش داریم تا صحت این ادعا را اثبات کنیم و تطبیق روایات پیرامون دجال را با فراماسونری (استکبار جهانی)، بررسی نماییم. »

2- در صفحه ی 123 مقاله ی « جهان در سیطره ی دجال، ایران جزیره ی امید » چنین آمده است:
« در این قسمت ذکر یک نکته ضروری به نظر می رسد و  آن  اینکه  اصطلاحاتی  همچون « صهیونیسم جهانی »، « سلطه طلبان »، « استکبار جهانی » و ... که مکرراً از سوی امام خمینی () به کار می رفت منافاتی با مطالبی  که تاکنون درباره ی « فراماسونری دجال » گفته شد، ندارد؛ زیرا اصطلاحات مذکور با یکدیگر قرابت بسیار دارند. در این میان یکی از عواملی که باعث شد تا ما از بین  این  اسامی مختلف، نام « فراماسونری جهانی » را برگزینیم، بحث « نماد شناسی » ماسونی   بود   که  با  وجود  نمادهایی  چون « چشم جهان بین »، « پرگار و گونیا »، « Baphomet »  و ...،  توضیح   آن ها   در  قالب  اصطلاحاتی  چون  « نظام سلطه »، « صهیونیسم »  و ...  بسیار  دشوار  بود.   همچنین   استفاده   از   واژه هایی   چون « صهیونیسم » می توانست تا حدودی بار مذهبی برای « نظام سلطه » به ارمغان  بیاورد  و  آن  را  به  « یهودیت »  و  تا  حدی « اوانجلیسم » محدود نماید که انتخاب نام « فراماسونری » این مشکل  را  نیز  رفع می نماید. بنابراین عبارات « صهیونیسم جهانی »، « سلطه طلبان »، « استکبار جهانی »، « نظام سلطه » و ... که مکرراً توسط امام خمینی () و مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای () بیان شده و ذکر می گردد، با « فراماسونری جهانی » یا همان « دجال احتمالی آخرالزمان » مطابقت دارد. »
نکته ی جالب این که در ابتدای مقاله ی « فراماسونری دجال اخرالزمان » و در صفحه ی 3 این مقاله، حتی به تفاوت مفهومی « فراماسونر » به عنوان یک مفهوم « عام » با معنای این « عبارت » به صورت « خاص » و « تخصصی »، اشاره شده تا مخاطب به اشتباه نیفتد و مقصود از عبارت « فراماسونری » در آن مقاله را به خوبی در یابد:

« یک توضیح: در کشور های غربی گروه های مختلف مخفی و سری فعالیت می کنند که بعضآً نام های اغواگری چون  ( Illuminati = روشن ضمیران،  روشن فکران )  و... دارند. اکثر گروه های نامبرده ، گروه هایی توطئه گر و پیرو اهداف  شیطانی  هستند که دست بسیاری از آن ها برای محققین رو شده است. اکثر  این  گروه ها  با  وجود تفاوت های ظاهری، عقاید مشترک و  اهداف  یکسانی  دارند.  اسامی  که  به  این گروه ها اطلاق می شود عبارتند از: Theosophical Society (نامی که به هیچ عنوان درخور آنان نیست)، Occult، Secret Society، Illuminati،  The Committee of 300، Masonry و  Freemasonry. از این به بعد وقتی از ماسون ها یا فراماسون ها  سخن می گوییم ، علاوه بر اعضای Freemasonry  و  Masonry  به  طور  خاص،  منظورمان اعضای گروه های دیگر نیز به طور عام می باشند. چرا که این گروه ها همگی عقاید و اهداف مشترکی دارند. »

بدین ترتیب ایراد بیان شده از سوی جناب آقای قنبریان، ناشی از عدم برداشت صحیح ایشان از مفهوم فراماسونری است، نه ایراد در مقاله ی « فراماسونری دجال آخرالزمان » و این اشکال بیان شده از سوی جناب آقای قنبریان وارد نمی باشد.


4- پلان چهارم: نگاهی دوباره به احادیث مربوط به « دجال »

نکته ای که در مقاله ی « فراماسونری دجال آخرالزمان »، مستند « فراماسونری دجال آخرالزمان نیست » و سایر مقالات مشابه کمتر مورد بررسی قرار گرفته است، وضعیت کلی روایات ذکر شده پیرامون دجال است.

آن چه که مخاطبان محترم باید بدانند، این نکته ی مهم است که اصولاً عمده ی روایات ذکر شده پیرامون دجال، در زمره ی احادیث « ضعیف السند » تلقی می شوند و به همین دلیل، این گونه روایات قابل اتکای صد در صد ندارند و نمی توان با اتکا به آن ها در مورد خصوصیات دجال، با قطعیت سخن گفت. در این زمینه، به دلیل پرهیز از اطاله ی کلام، مطالب مستقیماً از آثار سایر محققین مهدوی نقل می شود:

« دجّال در منابع شیعى و سنّى
احادیث حکایت حال دجّال در کتب اهل سنت حجم عظیمى را تشکیل مى‏دهد در حالى که در منابع شیعى با روایات اندکى در این خصوص روبروییم و در مقایسه باید گفت روایات باب دجّال در منابع عامّه ده‏ها برابر همان احادیث در جوامع روایى خاصه است
. بر اساس حجم قابل توجه روایات اهل سنت، مى‏بینیم که کتاب‏هاى مستقلّ فراوانى از سوى ایشان در خصوص دجّال نگاشته شده است مانند:
_ نبأ الدجّال، تألیف: شمس الدین محمد ذهبى.
_ المسیح الدجّال، تألیف: سعید ایّوب.
_ المسیح الدجّال حقیقة لا خیال، تألیف: شیخ عبداللطیف عاشور.
_ المسیح الدجّال بیننا، تألیف: شیخ الرشید ابراهیم ناصر.
براى آگاهى بیشتر از حجم روایات دجّال در کتب اصلى روایى اهل سنت، کافى است نگاهى گذرا داشته باشیم به صحیح مسلم؛ ابو الحسین مسلم بن حجاج قشیرى در صحیح خود از حدود  28طریق!! روایات مربوط به دجّال و چهره و اوصافش، نحوه ى قیام، منش و رفتار، عقاید و جنایات و مفاسد و پیروان و اتباع و چگونگى کشته شدن و محل به درک واصل شدنش، را ذکر مى‏کند که در اینجا به نقل پنج طریق از آن‏ها اکتفا مى‏کنیم:
_ از ابوبکر بن ابى شیبه از ابى اسامه از محمد بن بشر از عبیداللّه از نافع از عبداللَّه بن عمر.
_ از زهیر بن حرب از عفان از عبدالوارث از شعیب بن حبحاب از انس از رسول خداصلى الله علیه و آله .
_ از محمد بن عباد از حاتم بن اسماعیل از موسى بن عقبة از نافع از رسول خداصلى الله علیه و آله .
_ از ابى الربیع از ابى کامل از حماد بن یزید از ایوب از نافع از رسول خداصلى الله علیه و آله .
_ از محمد بن مثنى و محمد بن بشر از محمد بن جعفر از شعبه از قتاده از انس بن مالک از رسول خداصلى الله علیه و آله.
سخنى قابل توجه از تفتازانى: سعد الدین تفتازانى (متوفاى 793ق) در کتاب کلامى معروف (شرح المقاصد) - که از معتبرترین کتب کلامى اهل سنت است - در بخش ملحقات باب امامت و تحت عنوان (خاتمه) چنین عنوان مى‏کند که: خروج مهدى  [علیه السّلام]  و نزول عیسى بن مریم  [علیهما السّلام] از طریق اخبار آحاد صحیح به ما رسیده، ولى اخبار خروج دجّال قریب به متواتر معنوى است!!
این سخن از سعد تفتازانى که یکى از بزرگترین متکلمان اهل سنت است، بیانگر میزان توجه و اعتقاد - حداقل بخشى از برادران - اهل سنت به قضیه ى دجّال در برابر مسئله‏ ى مهدویت است. (سخن وى به ویژه از این جهت حائز اهمیت است که بر اساس برخى از مبانى کلامى، مسائل اصول دین و اعتقادات به وسیله‏ ى خبر واحد -هر چند صحیح- قابل اثبات نیست، بر خلاف اخبار متواتر که مى‏توانند مستند عقاید کلامى واقع شوند)
.
امّا در مورد انباء الدجّال در کتب شیعه، مناسب است که ابتدا مرورى داشته باشیم بر کتب قدماى اصحاب و در مرحله‏ ى دوم نگاهى داشته باشیم به کتب علما و مهدى پژوهان معاصر.

احادیث دجّال در کتب قدماى امامیه
مى‏دانیم که مهمترین کتب روایى ما در بحث مهدویت عبارتند از:
1 - کتاب الحجة از اصول الکافى تألیف: ثقة الاسلام کلینى.1
2 – إکمال الدین و تمام النعمة تألیف: شیخ صدوق.1
3-  کتابُ الغیبة تألیف: ابن ابى زینب نعمانى.1
4- باب ذکر الامام القائم از الارشاد تألیف: شیخ مفید.1
5-  کتابُ الغیبة تألیف: شیخ الطائفة طوسى.1
با نگاهى به کتب فوق، روشن مى‏شود که در کتاب‏هاى (الکافى)، (الغیبة نعمانى) و (الارشاد) حتى یک حدیث نیز در مورد دجّال روایت نشده است!! در حالى که در مورد (سفیانى)، (خسف البیداء)، (صیحه و نداى آسمانى) و (قتل نفس زکیه) و... روایات بسیارى نقل شده است و گذشته از این نشانه ‏هاى مشهور و حتمى، مثلاً در (الارشاد) به بیش از  50علامت تصریح شده است ولى از دجّال هیچ سخنى به میان نیامده است.
از طرفى مجموع روایاتى که در آن‏ها به دجّال اشاره رفته و در إکمال الدین صدوق (قدس سره) و الغیبة شیخ الطائفة (قدس سره) وارد شده است، به ده عدد نمى‏رسد!
از این پنج منبع که بگذریم کتاب (إعلام الورى بأعلام الهدى) تألیفِ شیخ فضل ‏بن حسن طبرسى که از عمده کتاب‏هاى مرجع در مبحث امام‏شناسى است، نیز على رغم ذکر احادیث متعدد در باره ‏ى (سفیانى)، (قتل نفس زکیه) و (خسف البیداء) و ... در مورد دجّال روایتى را نقل نمى‏کند.
البته باید افزود که در کتاب‏هاى معتبرى چون (الخصال) تألیفِ شیخ صدوق  1تفسیر على بن ابراهیم قمّى)، (الملاحم و الفتن) تألیفِ سیدبن طاووس 1و (الخرائج و الجرائح) تألیفِ هبة اللَّه راوندى 1روایات اندکى در مورد دجّال وارد شده است.

نظر مهدى پژوهان معاصر در باره ى دجّال
1- مرحوم آیت اللَّه صدر الدین صدر 1در اثر خود (المهدى) تنها به ذکر پنج روایت از دو کتاب اهل سنت -یعنى عقد الدرر و الصواعق المحرقه- اکتفا مى‏کند.

2- آیت اللَّه صافى گلپایگانى -حفظه اللّه- در دو قسمت از کتاب (منتخب الاثر)، از دجّال یاد مى‏کند:

یکم: (فى خروج الدجال) که ذیل آن به نقل شش روایت از کتب اهل سنت مى‏پردازند.
دوم: باب نهم از فصل هفتم (فى انّه علیه السلام یقتل الدجال) که در آن یک حدیث از: إکمال الدین و یک حدیث از اربعین مرحوم خاتون آبادى نقل مى‏کنند.

3-  آیت اللَّه ابو طالب تجلیل در (من هو المهدى) و شیخ محمد فقیه در (السفیانى و علامات الظهور) با وجود این که روایات علایم ظهور را از عامّه و خاصه نقل کرده‏اند، هیچ ذکرى از (دجال) به میان نیاورده‏اند.


4 -  آیت اللَّه ابراهیم امینى در (دادگستر جهان)، با تردید بسیار به مسئله دجّال نگاه کرده و آن را از رسوبات تفکر مسیحى مى‏داند که به کتاب‏هاى اهل سنت راه یافته است. ایشان بسیارى از روایات دجّال را ضعیف و غیر قابل اعتماد دانسته و در نهایت با بى‏رغبتى، اصل وجود او را قابل پذیرش مى‏شمارند؛ ولى کیستى او، اوصاف و سیره‏اش و سایر امور مرتبط به وى را مبهم دانسته و مسکوت عنه مى‏گذارند.


5 -  کامل سلیمان در (یوم الخلاص) احادیث شیعه و سنى را در باره ى دجّال ذکر کرده ولیکن پیش از ذکر آن‏ها مى‏گوید: (مسئله ‏ى دجال، قضیه ‏اى مبهم بوده و بالفعل غیر قابل پذیرش است. زیرا اولا: اخبار آن غیر معتبرند. ثانیا: امور جعلى در آن‏ها مشاهده مى‏شود که با بلندترین صدا، فریاد زده و اعتراف مى‏کند که رسول خداصلى الله علیه و آله  و ائمه طاهرین‏ علیهم السّلام  از ابراز داشتن این خرافات و اراجیف منزّهند. ثالثا: اساسا برخى از این روایات جعلى بوده و سندشان ساختگى است.

(امّا برخى علایم ذکر شده در باره ى دجّال بر بعضى پدیده‏ هاى شوم امروزى منطبق است که آدمى را متقاعد مى‏سازد که اخبار صحیح این باب نیازمند به تأویل است؛  [یعنى زبان این روایات سمبلیک است]... بار دیگر تکرار مى‏کنم که تقریبا با یقین مى‏توانم بگویم  90%  احادیث دجّال، جعلى است و زبان    10%  باقى مانده نیز رمزى است و این بدان معناست که مقصود از دجّال، افراد دیگرى از زمره ى جبّاران و سفاکان و مفسدان و احتمالاً برخى از سران دژخیم یهود صهیونیست است؛ ولى در مجموع اکنون نمى‏توانم احتمال صدور سخنانى از پیشوایان دین را که راویان عمق آن را درنیافته و از این رو، تخیّلات و برداشت‏هاى پندارى خویش را بدان افزوده باشند، نفى کنم..).

6 -  علامه سید محمد صدر در جلد سوم موسوعه ى ارزشمند الامام المهدى با عنوان (تاریخ الغیبة الکبرى) بحث مفصّلى را به بررسى مسئله‏ ى دجّال اختصاص داده است. وى معتقد است اکثر قریب به اتفاق اخبار دجّال مبتلاى به دو اشکال جدى هستند:

الف - ضعف سندى.
ب - دلالت بر ایجاد معجزات مضلّه (که به لحاظ قوانین کلامى محال است؛ یعنى خداوند سبحان قدرت خرق عادات و اظهار معجزه را به افراد ضالّ و مضلّ تفویض نمى‏کند).

ایشان سرانجام به این جمع بندى مى‏رسد که وجود دجّال امرى است حق، لکن مراد از آن یک فرد مشخص با همان اوصاف کذایى نیست، بلکه مقصود یک سرى پدیده ‏هاى اجتماعى - فرهنگى است (طى بحث آینده، نظریه ‏ى ایشان را بیشتر توضیح مى‏دهیم). »


(کتاب نشانه های یار و چکامه ی انتظار؛ تألیف مهدی علی زاده؛ فصل 21 (دجال، حقیقت، مجاز یا خیال؟)
http://tanharah.ir/lib13.htm#

با توجه به مسایلی که ذکر شد، درمی یابیم که احادیث دجال، عمدتاً در زمره ی احادیث « ضعیف السند » قرار دارند؛ تا جایی که بسیاری از محققین بزرگ مهدوی حتی وجود « دجال » را با اکراه پذیرفته اند! اما آن چه اهمیت دارد، این است که قطعاً چیستی و اوصاف دجال، به هیچ عنوان قابل تاکید یا قابل رد نیست و همواره نسبت به اوصاف ذکر شده درباره ی دجال باید با احتیاط کامل برخورد کرد. به همین دلیل است که راقم این سطور، همواره در تمامی مقالات خود ذکر نموده که مطالب ذکر شده در این مقالات که عمدتاً مبتنی بر روایات هستند، ممکن است صحیح نباشند، چرا که بسیاری از روایات مهدوی موجود در کتاب روایی، ضعیف السند می باشند و باید به همین دلیل به آن ها با دیده ی احتیاط نگریست.
حتی در مقاله ی « فراماسونری دجال آخرالزمان » نیز در دو قسمت به این موضوع (لزوم احتیاط در بررسی روایات آخرالزمانی) اشاره شده است:
الف) صفحات 91 و 92:
« البته نظر ما در مورد دجال بودن فراماسونری، با نظر علمای بزرگی همچون  آیت الله مکارم شیرازی و مقام معظم رهبری مغایر نیست؛ زیرا تشکیلات فراماسونری،  دقیقآً منطبق بر « استکبار جهانی » و « نظام سلطه »  است.  در واقع  در  این  مقاله، تلاش داریم تا صحت این ادعا را اثبات کنیم و تطبیق روایات پیرامون دجال را با فراماسونری (استکبار جهانی)، بررسی نماییم.

در هر صورت انسان جایزالخطا است  و  خطا کردن جزیی از  ذات  انسان  می باشد؛ بنابراین ما نیز از این قانون مستثنی نیستیم. در مورد  تطبیق  دجال  با  فراماسونری نیز باید ذکر کنیم که ما این مسأله را به  صورت  احتمال  قوی  ذکر  می کنیم،  اما  ادعا نمی کنیم که این مطلب صد در صد قطعی است. اگر این تطبیق  صحیح  نباشد  نیز قصور از جانب ما بوده است و اشکالی بر روایات مترتب نیست.

البته ترس از اشتباه نباید سبب شود تا از  مطالعه  در  نشانه های  ظهور  خودداری کنیم؛ زیرا ممکن است که ما نشانه ها را نشناخته و این نشانه ها به  وقوع  بپیوندند و ما نادانسته گرفتار فتنه های آخرالزمان شویم. اما در طی این  مطالعات،   باید  دقت کنیم که نشانه های ظهور را بدون مطالعه و  بی محابا  بر  حوادث  اطرافمان  تطبیق ندهیم؛ بلکه در شرایطی این تطبیق را انجام دهیم  که  دقیقاً  نشانه ها  بر  حوادث منطبق باشند و ما خودمان آن ها را به یکدیگر ربط ندهیم! از سوی دیگر حتی اگر نشانه ها را بر حوادث اطرافمان تطبیق دادیم، باید مسؤلیت این مسأله را خودمان بر عهده بگیریم و از اشکال گرفتن بر روایات بپرهیزیم؛ زیرا این روایات نبودند که ما را  به تطبیق وا داشتند، بلکه ما خودمان این کار را انجام دادیم! با رعایت این مسایل،  هم  می توانیم نشانه های ظهور را به خوبی مطالعه کنیم و  ان شاء الله  بدین ترتیب  از افتادن در دام فتنه های آخرالزمان بپرهیزیم، هم از افتادن در اشتباهی که عده ای از پیشینیان ما انجام دادند (و به دلیل تطبیق نا به جای نشانه ها بر حوادث  اطرافشان عجله کردند و با عدم وقوع ظهور ناامید شدند)، خودداری کنیم.


بعد از ذکر این مقدمه ی طولانی،  به  بیان  شباهت های  فراماسونری  با  دجال  در روایات اسلامی  می پردازیم.  این  نکته  را  باید  متذکر  شویم  که  در  اینجا  سعی نموده ایم تا  عده ای  از  نشانه ها را ذکر کنیم که در اکثر روایات، مشترک  بوده اند.  نشانه های مهمی که در اکثر  روایت  پیرامون  دجال  ذکر  شده اند  و  با  تشکیلات  فراماسونری مشابهت دارند، عبارتند از:

1 – یک چشم بودن دجال و وجود چشم مذکور در وسط پیشانی... »

ب) صفحه ی 259 (صفحه ی آخر):
« نکته ی دیگری که باید به آن اشاره کنیم، این است که تطبیقی که از جانب ما صورت گرفته است، دیدگاه ما را نسبت  به  فراماسونری  و  دجال  بودن  آن  بیان می کند؛ بنابراین اگر این  تطبیق  درست  نباشد،  اشتباه  رخ  داده  از  جانب  ما می باشد و اشکالی بر روایات معصومین (ع) مترتب نیست. (البته ذکر این نکته ضروری است که  تطبیق  فراماسونری  بر  دجال،  با  گذشت  زمان  مشکلی  ایجاد نمی نماید و اشکال بقیه ی تطبیق ها را ندارد؛ زیرا همانگونه که در مقاله ذکر کردیم، فراماسونری عمر چند هزار ساله دارد و همچون یک انسان نیست که با گذشت چند سال فوت کند و تطبیق ارایه شده را نفی نماید.) »

این رعایت احتیاط نسبت به مقوله ی دجال، در حالی است که « جناب آقای قنبریان » در بخش پاسخگویی به سوالات سایت « رد پا کلیپ »، با اعتماد به نفس تمام، مسئله ی شباهت « فراماسونری جهانی » با « دجال آخرالزمان » را صراحتاً رد کرده اند و بر نظریه ی خویش پافشاری کرده اند. حال باید از ایشان این سوال را پرسید که با توجه به ضعف سندی عمده ی روایات مربوط به دجال، این برادر بزرگوار با چه مجوزی شباهت « تشکیلات فراماسونری جهانی » یا همان « نظام سلطه » را به صورت قطعی و یقینی رد کرده اند و بر درستی نظریه ی خویش اثبات ورزیده اند؟! زیرا عمده ی روایات پیرامون دجال که مورد استفاده ی خود ما، و خود ایشان قرار گرفته، عموماً از نظر سندی ضعیف هستند و عقل سلیم نیز حکم می کند که به دلیل ضعف سندی این گونه روایات، از اتکای قطعی به این روایات چه در جهت اثبات تئوری خود و چه در جهت رد تئوری دیگران، خودداری ورزیم و بدون رد یا تایید قطعی هیچیک از نظرات، تنها به بیان قوی تر بودن یا ضعیف تر بودن نظر خود، مبادرت نماییم.

یک مثال مهم در این زمینه، اتکای جناب آقای « قنبریان » به یک روایت است که بر طبق آن نظر این حقیر را پیرامون شباهت « تشکیلات جهانی » فراماسونری بر « دجال آخرالزمان » رد نموده و صراحتاً بر روی آن مانور داده اند؛ و آن مثال نیز چیزی نیست به جز اشاره به روایاتی که ذکر کرده اند: « دجال و طاعون از ورود به شهرهای مکه و مدینه نهی شده اند. » برای بررسی بهتر این قضیه بهتر است ابتدا متن تعدادی از این گونه روایات را مورد بررسی قرار دهیم:

« شیخ صدوق » در فقیه2/564  مى گوید: روایت شده که امام صادق (علیه السلام) از دجال یاد کرد و فرمود : « هر دشت و پهنه اى را زیر پا مى نهد مگر مکه و مدینه را ، زیرا که بر هر یک از گذرگاه هاى مکه و مدینه فرشته اى است که آنجا را از طاعون و دجال حفظ مى کند. »

« در صحیح بخارى8/103  به نقل از انس بن مالک آمده که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: « دجال به سوى مدینه مى آید و مى بیند که فرشتگان از آنجا پاسدارى مى کنند. دجال و طاعون نمى توانند به مدینه نزدیک شوند، ان شاء الله. »

« موطأ مالک 2/892 از ابو هریره!!! آورده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود : فرشتگانى در میانه راه هاى مدینه هستند که طاعون و دجال وارد آنجا نشوند .»

« در صحیح مسلم2/1005 ، مسند احمد 2/237 با تفاوتى اندک، به نقل از آن صحیح بخارى9/76 ، تاریخ بخارى1/240  و در آن آمده است: از محمد بن مسلمه پرسیدند: آن چه کسى است که وارد تمام مناطق مى شود بجز مدینه؟ گفت: دجال است (که جزء دجال هایى است که خروج مى کند) و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: طاعون و دجال نمى توانند وارد مدینه شوند .»

« در 6/180  به نقل از ابو هریره!!! با سند مرفوع است: مدینه و مکه با ملائکه حفظ شده ، دجال و طاعون نمى توانند وارد آنجا شوند . »

حدیث احمد 1/183 از سعد بن مالک و ابو هریره!!! که رسول خدا (صلى الله علیه وآله) دعا کرد و فرمود: « خدایا شهر مدینه را براى اهالى آنجا خجسته و مبارک گردان! به پیمانه هاى « صاع » و « مُد » شان برکت بده. خدایا! ابراهیم بنده و خلیل تو بود و من بنده و رسول توام . ابراهیم از تو براى اهالى مکه دعا کرد و من براى اهالى مدینه از تو درخواست و دعا دارم، و چنان که ابراهیم براى مکه نشین ها دعا کرد ، من هم دعا مى کنم .
مدینه با فرشتگان محافظت مى شود و دو فرشته بر هر گردنه و راهى از آن، پاسدارى مى کنند. طاعون و دجال وارد آنجا نمى شوند. هر کس قصد بدى به آنجا کند، خدا او را از بین مى بَرَد، چنان که نمک در آب از بین مى رَوَد. »
روایات فوق که عمدتاً با ضعف سندی نیز همراهند و برادر گرامی جناب آقای « قنبریان » از آن ها به منظور کوبیدن مقاله ی « فراماسونری دجال آخرالزمان » بهره جسته است، به این نکته اشاره می نمایند که بر طبق روایات، دو شهر مقدس « مکه » و « مدینه » به واسطه ی وجود « فرشتگان محافظ » از گزند ورود « دجال » و « طاعون » در امان می مانند. مطابق این روایات، جناب آقای « قنبریان » با اشاره به مسئله ی « ابراج البیت » که معماری ماسونی دارند و در نزدیک « مسجد الحرام » بنا شده اند، ذکر کرده اند که « فراماسونری » نمی تواند « دجال » باشد، چرا که « دجال » از ورود به مکه و مدینه نهی شده است، حال آن که « ابراج البیت » با معماری ماسونی اش، در حال ساخته شدن در « مکه » است!
این سخن گرچه در نگاه اول جالب و منطقی به نظر می رسد، اما در باطن به شدت مخدوش می باشد. زیرا روایاتی که این مسئله را ذکر کرده اند، از نظر سندی عمدتاً مخدوش و « ضعیف السند » هستند! مهم تر این که این روایات از نظر محتوایی نیز دچار اشکالات بزرگی هستند که احتمال این که واقعاً از جانب معصوم صادر شده باشند را تضعیف می نماید!
بزرگترین مشکل در روایات فوق این است که ذکر کرده اند « دجال » و « طاعون » وارد شهرهای مقدس « مکه » و « مدینه » نمی شوند؛ بنابراین اگر بخواهیم این روایات را صحیح بدانیم، نه تنها باید معتقد باشیم که « دجال » نمی تواند وارد این دو شهر مقدس شود، بلکه باید انتظار داشته باشیم که « طاعون » نیز نمی تواند به این دو شهر مقدس وارد شود!
اما مستندات علمی و تاریخی، نشان می دهند که « طاعون » در چند برهه، در شهرهای مقدس « مکه » و « مدینه » شایع شده است!!! مثال های زیر از آن جمله اند:
در مورد رحلت حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) چنین آمده است:
« موقعى که واقعه حره و غارت و کشتار مردم مدینه در سال 62 هجرى توسط یزیدیان رخ داد، عبدالله بن جعفر براى این که ناراحتى همسرش زینب تجدید نشود و قدرى غم و اندوه او کاسته شود، افزون بر این، مرض وبا و طاعون در مدینه شایع شده بود و براى در امان ماندن از آن ، به همراه حضرت زینب به سوی مزرعه ای در شام رفتند و در آن جا اقامت گزیدند تا این که حضرت زینب مریض شد و در آن دیار از دنیا رفت. »


http://www.fetrat.com/WFM_QuestionAnswer.aspx?FLD_ID=261
و
http://www.tebyan.net/index.aspx?PID=19667&BOOKID=106000&PageSize=1&LANGUAGE=1&PageIndex=33

در بیوگرافی (زندگینامه) شخص « سید کاظم رشتی » از رهبران فرقه ی « شیخیه » چنین آمده است:
« شیخ احمد احسایى کتابهائى بسیار در فلسفه و کلام و فقه و تفسیر و ادب به زبان عربى که بالغ بر نود جلد مى‏شود، نگاشت. جانشین وى سید کاظم رشتى بود. او سید کاظم بن قاسم حسینى رشتى گیلانى حائرى یعنى کربلایى است (1212 - 1259 ه. ). اجدادش از اشراف سادات حسینى مدینه بودند و دو نسل بود که ایرانى شده بودند. جدّش سید احمد بعلّت ‏شیوع طاعون از مدینه گریخت و به رشت رفت. وى در اصطلاح شیخیه ملقب به «سید نبیل‏» است. سید در جوانى به یزد رفت، و به شیخ احمد احسائى پیوست و سپس به کربلا رهسپار شد و تا پایان عمر در آن شهر به تدریس و ترویج مکتب شیخیه مشغول بود، و بالغ بر یکصد و پنجاه جلد کتاب و رساله نوشت که غالبا رمزآسا و غیر مفهوم است. »


http://www.al-shia.org/html/far/3shia/shenakht/40.htm
و
http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=EDBGBG.htm

در مورد وجه تسمیه ی ماه مبارک « صفر » چنین آمده است:
« چون‌ ‌در‌ ماه‌ صفر مرض‌ وبا و طاعون‌ ‌در‌ مکه‌ بروز نمود صورتهای‌ مردم‌ ‌در‌ اثر ‌آن‌ مرض‌ زرد رنگ‌ گشت‌ باین‌ مناسبت‌ ‌آن‌ ماه‌ ‌را‌ صفر نام‌ گذاشتند »


http://qdl.msc.ir/Paygah.E.M/NoorSoft/Farsi/JamiTafasir/00088_003/00088_003.htm
و
http://www.omidvaran.co/archive/omidvaran.co/archive/nimeshaban/index.php?pid=1071&text=1059

اما مهم تر این که مطابق مستندات تاریخی، کمی قبل از شیوع « اپیدمی » بزرگ طاعون اروپا در قرن 14 میلادی، در شهر مقدس « مکه » نیز  زیادی از مسلمانان این شهر و زوار « بیت الله الحرام »، در اثر « طاعون » فوت نمودند:

محل های اولیه ی شیوع « طاعون » یا « مرگ سیاه » در آسیا طی « اپیدمی » قرن 14 میلادی. (« مکه ی مکرمه » با دایره ای قرمز رنگ علامتگذاری شده است).

 

 

شیوع « طاعون » یا « مرگ سیاه » در « مکه ی مکرمه » طی « اپیدمی » قرن 14 میلادی.

 

شیوع « طاعون » یا « مرگ سیاه » در « مکه ی مکرمه » طی « اپیدمی » قرن 14 میلادی.


http://historymedren.about.com/od/theblackdeath/ig/Spread-of-the-Black-Death/msAsiaBDa.htm

و
http://en.wikipedia.org/wiki/Black_Death

بنابراین می توان دریافت که برخلاف مطالب ذکر شده در روایات « ضعیف السند » فوق -که اتفاقاً بسیار مورد علاقه ی جناب آقای « قنبریان » بوده و با آن بر سر مقاله ی « فراماسونری دجال آخرالزمان » کوبیده اند -، « طاعون » به شهرهای مقدس « مکه » و « مدینه » وارد شده است که این مسئله نشان می دهد که احادیث مذکور به موازات « ضعیف السند » بودنشان، از نظر محتوایی نیز دچار مشکل بوده و از جانب معصوم صادر نشده اند، وگرنه سخنشان پیرامون عدم ورود « طاعون » به « مکه » و « مدینه » نقض نمی شد. به عبارت دیگر همان گونه که برخلاف روایات فوق، « طاعون » توانسته است به « مکه ی مکرمه » و « مدینه ی منوره » راه یابد، چرا « دجال » نتواند به این دو شهر وارد شود؟!

نکت ی دیگر این که حتی روایاتی که در صفحات 525 و 526 کتاب « کمال الدین و تمام النعمة » از « شیخ صدوق (رحمه الله) » آمده و جناب آقای « قنبریان » به آن حدیث نیز اشاره نموده اند، باز هم از نظر سندی به شدت مخدوش بوده و حتی « شیخ صدوق » نیز به این ضعف سندی اشاره نموده اند:

 

 

« ضعیف السند » بودن روایات پیرامون دجال در « کمال الدین و تمام النعمة » اثر « شیخ صدوق »

 

http://www.imamalmahdi.com/html/far/html/13/1/2/1.php

http://www.m-mahdi.com/farsi/books/008/009.htm

 

بنابراین روایات فوق از نظر سندی و محتوایی دچار اشکال بوده و با آن ها نمی توان به مسایل مطرح شده در مقاله ی « فراماسونری دجال آخرالزمان » خدشه وارد کرد.
ذکر یک نکته ی بسیار مهم: گهگاه ملاحظه می گردد که برخی از خطبا، محققین، مولفین و وعاظ محترم، با نیت خیر و به منظور تاکید بر تقدس یکی از « اولیاء الله » یا یک « مکان مقدس »، به بیان و تبلیغ انواع و اقسام روایات « ضعیف السند » و « مخدوش » در مدح « فرد » یا « مکان » مذکور می پردازند؛ حال آن که این مسئله نه تنها سود چندانی ندارد، بلکه با پیدا شدن مثال های نقض می تواند خطراتی به مراتب بزرگ تر داشته و موجب دلسردی و دلزدگی بیشتر شود. روایات فوق نیز گرچه با هدف بیان اهمیت و تقدس « مکه ی مکرمه » و « مدینه ی منوره » ذکر شده اند، اما متاسفانه به دلیل ضعیف بودنشان، دارای مثال نقض بوده و از درجه ی اعتبار ساقط اند.

ادامه دارد ...

۹۰/۰۸/۱۶ موافقین ۰ مخالفین ۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی