آسمان آبی

آسمان آبی

سلام
بر توئی که پا به خلوت ما گذاشته ای ؛
خوش آمدی !
اینجا آسمانِ آبی است .
اینجا آسمان همیشه آبی است ،
نه گرد و غباری و نه دود و خاکستری و نه حتی تکهِ ابریُّ و ...
اینجا آسمانش همیشه آبی است ؛
آبیِ آبیِ آبی ،
برای توئی که دوست داری آسمان را همیشه آبی ببینی .
بیا و نظاره کن آنچه را که تو دوست می داری.
بیا و ببین به شرط آنکه اگر خوشت آمد به دوستانت هم خبر دهی که بیایند و ببینند ؛
در ضمن آیا هیچ می دانستی که برای ما مهم است ؟؟؟!!!
اگر برای خودت هم مهم است نظرت را راجع به آنچه که دیده ای برایمان بنویس .
باز هم بیا و یک سری به ما بزن از دیدن دوباره ات خوشحال می شویم بیا قدمت بروی چشم .
یاعلی

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

  • ۲۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۲:۰۶ .
  • ۰۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۰:۴۶ سلام

سردار کوچولو ، سردار فاتح !

دوشنبه, ۵ دی ۱۳۹۰، ۰۸:۵۱ ب.ظ
همیشه برایم سوال بود که چرا حضرت زینب سلام الله علیها در خرابه ی شام یکی از محارم را معین نفرموده تا بدن سه ساله را غسل دهد ؟!
بعدها فهمیدم این سه ساله سند حقانیت حضرت حسین بوده است .
حضرت زینب فرمودند : غساله ای از شام بیاید و سه ساله را غسل دهد این یک دستور است , وقتی غساله آمد ،

 

 

 

 

{ فکر سلیم ، قلب سلیم }
سوال است و پیش می آید دیگر :
به فرض اینکه امام حسین علیه السلام خانواده اش را با خودش به کربلا نمی برد ،
و نیز به فرض اینکه دستگاه حکومتی برای منصرف کردن امام حسین از قیام ، متعرّض خانواده ی ایشان نمی شد ،
و امام حسین می آمد به کربلا ،
و با عده ای از همان اصحاب شهید می شد ؛
بعدش چه اتفاقی می افتاد ؟
جوابی که محتمل است اینست که :
سرهای شهدا را از بدن جدا می کردند ،
سپس به کوفه و از کوفه به شام می بردند ،
و آنجا هم به خاک می سپردند ،
خب بعدش چه ؟
چه می شد ؟
یزید علیه اللعنة به راحتی اعلام می کرد که من پیروز شده ام ،
و وقتی خبر شهادت امام حسین به مدینه می رسید ،
هرچه خانواده ی امام حسین بی تابی می کردند ،
حکومت می گفت شما که از ماجرا خبر ندارید و نمی دانید حسین چه کرده است !
و به راحتی علیه اهل بیت تبلیغ می کرد
که چه نشسته اید
که حسین چه ها کرد و چه ها نکرد و از این داستان ها
و به راحتی خون امام حسین مصادره می شد .

{ تدبیر }
اما امام حسین علیه السلام با یک تدبیر صد در صد درست ، خانواده ی خود را به همراه برد
و این خانواده پیامبران کربلا شدند
و سند حقانیت امام حسین علیه السلام

این سوال تا به امروز در ذهن بشر حقیقت جو ، حکاکی شده است که :
اگر لشگر دشمن با حضرت حسین مشکلی داشتند ، چرا آب را به روی خانواده اش بستند ؟!
اگر لشگر دشمن با حضرت حسین مشکل داشتند ، چرا رسم عرب (و نه رسم اسلام ) را بر اساس حرمت جنگ در ماه های حرام ، زیر پا نهادند ؟!
اگر لشگر دشمن با حضرت حسین مشکل داشتند چرا طفلی ۱۱ ساله را به نهایت سباعت به شهادت رسانیدند؟!
اگر لشگر دشمن با حضرت حسین مشکل داشتند چرا ۶ ماهه ای را ترحم نکردند ؟!
اگر لشگر دشمن با حضرت حسین مشکل داشتند  چرا سه ساله ای را تازیانه می زدند و
هزاران سوال دیگر

{ فضاحت عظمی}
و هیچ جوابی برای این سوالات پیدا نکردند جز اینکه نامردمان آنزمان
از دین و اساس آن منحرف شده بودند
و مشکل آنان دین بود
اگرچه لباس دین به خود پوشانده بودند .
امروزه در هیچ جای دنیا جز در فرهنگ قومی وحشی حمله به کودک و زن بی سلاح
هیچ جایی ندارد
هرکه چنین کند سند توحش خود را امضا کرده است
سند توحشی که سربازان لشگر دشمن
همه و همه
باهم آنرا امضا کردند
و اگر عده ای در مقابل فریاد “اما ترونه کیف یتلظی عطشا”ی حضرتش ، ساکت بودند ویا گریه کردند
اما همانها
فردا
بر آن ابدان مطهره ، اسب تازیدند
و همان ها بر خاندانش که بی سلاح بودند ، انواع بی حرمتی ها را روا داشتند .

{ نازنین سردار کوچک }

اگر سه ساله ی امام حسین همراه این خانواده نبود ،
سند ظلم این حیوان های انسان نمارا چه کسی می فهمید ؟!
و چگونه یزید ملعون بی آبرو میشد و اعلام شکست می کرد؟
وقتی نازنین سردار کوچک و سه ساله ی امام حسین به شهادت رسید
تازه مردم شام فهمیدند چه خبر است !
و شام را دخترکی سه ساله ، فتـــح کرد !

{ سندی دیگر ، فتحی دیگر }
همیشه برایم سوال بود که چرا حضرت زینب سلام الله علیها
در خرابه ی شام
یکی از محارم را معین نفرموده تا بدن سه ساله را غسل دهد ؟!
بعدها فهمیدم
این سه ساله سند حقانیت حضرت حسین بوده است .
حضرت زینب فرمودند : غساله ای از شام بیاید و سه ساله را غسل دهد
این یک دستور است
وقتی غساله آمد ،
و آماده شد برای مقدمات
بدن آن نازنین سردار حسینی را دید ،
متحیر گفت : دست به این بچه نمی زنم
باید بدانم به چه مرضی مرده است .
مبادا مرضش واگیر دار باشد !
ببینید تبلیغات تا کجاست .
زن غساله نمی داند چه خبر بوده است .
حضرت زینب می فرمایند :
ای زن ! چرا مگر چه شده که به بدن عزیزما دست نمی زنی
گفت : چرا بدنش سیاه سیاه است
حضرت فرمودند :
جای تازیانه است .
گفت : آیا این بچه را هم تازیانه زده اند ؟!
و حضرت زینب باید چه بگوید ؟!

{ بیداری }
و این پیام
به متن جامعه منتقل می شود ،
و نمونه های اینچنین .
فقط باید اشاره ای کرد
تا اوج فعالیت تبلیغی کاروان اسرا
به فرماندهی همـو که دخت حیدر است ؛مشخص شود

{ غوغا }
ببین چه کرده اند این زنان و کودکان
شام را
هنگام ورود اسرا
آذین بسته بودند
خوب بنگر
کاروانیان میروند
اما شهر سیاه پوش شده است

{ مُزد }
اینجاست که نقش این کاروان
و همراهان حسینی
خصوصا کودکان و اطفال
در قیام کربلا
مشخص می شود

{ پی نوشت } :

شاید سه سالش نشده باشد
آخ ! چرا گوشواره دارد؟
مادرش فراموش کرده که اینجا کربلاست…؟
یادم نبود …
فکر کردم اینجا کربلاست …!

۹۰/۱۰/۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی